مقالات
بالکن قشنگم
چندوقت پیش بالکن خونه رو تمیز کردم و هر چیز اضافهای که بود رو برداشتم و وسایلی که باید میموند رو حسابی تمیز کردم و یه جورایی همه رو تو کمدِ توی بالکن جا دادم و تقریباً بالکن خالی شد و بعد آمادهاش کردم برای نشستن و لذت بردن.
از اون زمان دیگه هر روز اگر خونه باشم، گلدن تایم و نزدیکای غروب، میرم تو بالکن میشینم و به آسمون و ابرها و پرندهها و درختهای تو خونهی خودمون و همسایهمون و خیابون نگاه میکنم و کلی لذت میبرم و البته در کنار نگاه کردن و لذت بردن معمولاً زبانم رو میخونم و بین آنتراکش چای دم میکنم و چای مینوشم.
علاوه بر همهی اینها، پرندهها کلی هنرنمایی میکنند و موسیقی پس زمینهی ماجرا رو بر عهده دارند . 😌
یه زمان بهشتیه واقعاً.
همه چیز به کامه.
مخصوصاً ماه اردیبهشت که از ماههای مورد علاقهی منه و هواش واقعاً بهشتیه و امسال دیگه هوای تهران سنگ تموم گذاشت (البته به نظرم هر سال اینکار رو میکنه) و خنک موند.
و معمولاً زمانی که من تو بالکن سپری میکنم، یه باد خنکی هم میوزه و همه چیز رو به حالت ایدهآل خودش درمیاره.
بالکن یه نعمت بزرگه برای خونهی ما و من تا قبل از مرتب کردنش فقط گاهی میرفتم اونجا میایستادم و به مناظر نگاه میکردم ولی امسال برام کاراتر شده و لذت بیشتری رو نصیبم میکنه.
به نظرم هر چیز سادهای میتونه برای آدم لذت بخش باشه، اگر آدم بخواد.
خدایا شکرت