مقالات
نهادینه شدن یک عادت
یک روزی از خواب بیدار میشوی و میبینی صبحانهات شده تخم مرغ و قهوه، ناهارت گوشت و شامت باز تخم مرغ و دیگر میل زیادت به خوردن غذاهای رنگارنگ از بین رفته.
و این یعنی درست شدن الگویی که مدتها به دنبال درست کردنش بودی و مداومت ورزیدی.
برای درست شدن میل و نیازم به غذا سالها بود که کم یا زیاد تلاش میکردم و از آنجا که همیشه لاغر بودم و هیکلی متناسب داشتم تلاشهایم در حد پیگیری آموزشهای درست بود و تا حدی اجرای آنها!
ولی از سال پیش به دنبال افزایش انرژی و درست کردن الگوی غذاییام به طور واقعی بودم و مدتیست که هر بار به مدل رفتارم در مقابل غذا نگاه میکنم از این موضوع که در من چیزی عوض و درست شده، لذت میبرم.
خوردن غذاهای سالم برایم از روی اجبار نیست بلکه بدنم، فقط میل به آن غذاها را دارد.
کم شدن میزان غذایم از روی فکر و تصمیم نیست، بدنم یاری خوردن غذای بیشتر را ندارد.
و این برای من عالیست.
هنوز به هدف بالا رفتن انرژیام، نرسیدهام که البته فکر میکنم شاید حرکت در مسیری که علاقهی چندانی به آن ندارم، در این مورد بیتاثیر نیست!
به امید خدا به آن هدف هم میرسم و الگوی رفتاری درست آن را هم پیدا میکنم و جز عادتهای خود، میکنم.
مورد دیگری هم بگویم که مربوط به درست شدن الگو و تبدیل شدن به یک عادت و ورود به دنیای ناخودآگاه ماست و به کار آرایشی هم مربوط میشود.
مدتیست به دوستی کوتاهی مو را آموزش میدهم و دیروز که راجع به زوایای مو و فرم درست دست و جایگاه مو، حین کوتاهی موی مشتریم صحبت میکردم، یک لحظه به ذهنم آمد که من سالهاست که به طور ناخودآگاه و بدون اینکه به این فکر کنم کجا چه عملی درست است، کار درست را بدون هیچگونه زحمتی انجام میدهم و دیگر همه چیز ناخودآگاه و سریع پیش میرود و چقدر برای اینکه این موضوع جزئی از من بشود تلاش کردم ولی حالا که سالها از میوهی آن استفاده و کسب درآمد میکنم و رضایت مشتریانم را دارم اصلاً آن تلاشها و سختیها به یادم نمیآید یا حداقل اگر یادم بیایید در مقابل چیزی که به دست آوردم، بسیار ناچیزست.
واقعاً به چشم میبینم گفتهی خداوند را که میگوید جهان به صورتی سیستماتیک شده که هر یک دانه گندم تبدیل به هفتصد دانه میشود، حتی بیشتر.
اولین نکته اینکه گندم به خاصیتی که جهان هستی در آن گذاشته، عمل میکنند و خود را گسترش میدهد. یعنی اگر چیزی برایت درونی شود، به صورت ناخودآگاه پیش میرود و نیاز به تلاش نیست. وقتی چیزی درونی شود دیگر خاصیت توست و نتایجش در زندگیت هویدا میشود. حال چه خوب باشد و چه بد.
و دومین نکته. وقتی آدم به زندگیاش کمی دقیقتر نگاه کند به راحتی نتیجهی پاداش کارهایش را میبیند که اثرگذاریش بیشتر از آن قدمهایی بوده که در راه بهتر شدن برداشته.
و من فکر میکنم این بخاطر خاصیت جهان است که همیشه میل به گسترش دارد و اگر تو در راه گسترشش قدم برداری، نتایج بزرگتر از آن قدمهای توست.