مقالات
۷ از ۹۰
- ارسال شده توسط رخشا غلامی
- در اردیبهشت 26, 1402
26
اردیبهشت
وقتی روز هفتم باشی و برنامهات نود روزه باشه، یعنی قشنگ اول راهی.
ولی خواستم ثبتش کنم و وقتی به امید خدا به روز نودم رسیدم و برگشتم و به این روز نگاه کردم، ببینم که هر مسیری تموم میشه و آدم بالاخره به هدفش میرسه یا حداقل یه بخشی از هدفش رو تیک میزنه و محققش میکنه ولی مهم اینه که از هر قدم و گام در مسیر رسیدن، لذت برده باشه.
این سری برنامهام خیلی سبکتره و راحت برام پیش میره، حداقل تا اینجا که اینطوری بوده و این نشون میده من نود روز قبلی واقعاً تلاش کردم و فقط یه حرکت نمادین نزدم!! 😂
تگ ها:
پست های مرتبط
08
خرداد
۲۰ از ۹۰، دوباره!
- ارسال شده توسط رخشا غلامی
- در خرداد 8, 1402
- 0 نظرات
امروز بیستمین روز از برنامهی نود روزهی من است.
درست نود روز پیش، باز هم در روز بیستم برنامهام بودم.
خوشحالم بابت مسیری که در آن حرکت میکنم و امیدوارم برایم ثمربخش باشد.
الان که نگاه میکنم میبینم خیلی چیزها در این نود روز تغییر کرد.
من مدتی مسیر زندگیم را گم کردم و سردرگم روزهایم را سپری کردم...
از دل حادثهها گذشتم...
نجات یافتم...
زنده ماندم...
با این حال، درونم بارها بجای رنگ سفیدی، تیره و تار شد...
و بالاخره تصمیم به قدم گذاشتن در مسیری جدید گرفتم
و گامهایی که هنوز نامطمئن است (ولی مستمر) را در این راه برمیدارم.
اول راه است و امیدوارم بتوانم سربلند در پیش خودم، این سفر را طی کنم.
19
اردیبهشت
۹۰ از ۹۰
- ارسال شده توسط رخشا غلامی
- در اردیبهشت 19, 1402
- 0 نظرات
بالاخره روز نودم رسید! 🎉🎊🎉🎊
تو این نود روز، هر روز یه سری قدم برداشتم برای بهتر شدن خودم و واقعاً بابتش خوشحالم 🥰
از روزی که توی دفترم برای نود روز برنامه ریزی کردم و تاریخ تموم شدنش رو مشخص کردم، ذوق رسیدن به امروز رو داشتم.
و البته امروز دوباره تقویم رو اوردم و مشخص کردم اگر فردا دوباره این سیکل رو شروع کنم، روز آخر چه روزی میشه و به امید خدا یه دوره دیگه میرم جلو تا هر روز بهتر و بهتر بشم.
یک سری کارهای دیگه هم برای بهبود بیشتر مشخص کردم که انجام بدم و امیدوارم بتونم درست عملیشون کنم.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت ❤️
13
اردیبهشت
۸۴ از ۹۰ و نشانی از ثروت و فراوانی
- ارسال شده توسط رخشا غلامی
- در اردیبهشت 13, 1402
- 0 نظرات
امروز هشتاد و چهارمین روز از برنامهی نود روزهامه.
بابت همهی این ۸۴ روز خوشحالم و بعد این نود روز تصمیم دارم باز هم به راهی که شروع کردم، ادامه بدم تا چیزی که دوست دارم در من ایجاد بشه.
فقط ۶ روز مونده و این حس قشنگیه 🥰
امروز باز هم رفتم یکم بین طلافروشیها قدم زدم و طلا نگاه کردم و چیزی که برام جالب بود این بود که بیشتر زرگریها شلوغ بودند و مردم داشتند طلا میخریدند.
و چیز دیگهای که جالب بود این بود که سرویسهای خیلی گرم بالا داشتند! یعنی اگه کسی اونها رو بذاره دست و گردنش احتمالاً باید بعدش بره درمان و فیزیوتراپی 😂
ولی خب این مهم نیست، مهم اینه که حتماً متقاضی برای این طلاهای گرم بالا هست و مردم میخرند و حتماً پول دارند که میخرند دیگه!
بیشتر هدف من هم...
06
اردیبهشت
۷۶ از ۹۰
- ارسال شده توسط رخشا غلامی
- در اردیبهشت 6, 1402
- 0 نظرات
فقط ۱۴ روز مونده!
هر روزی که بیدار میشم، اولین چیزی که به ذهنم میرسه، انجام برنامهی نود روزهامه.
و بابتش خدا رو سپاسگزارم.
قبلاً هم شده بود طبق یه برنامهی خاص برم جلو ولی این یکی با هر بار دیگه فرق میکنه...
❤️
27
فروردین
۶۷ از ۹۰
- ارسال شده توسط رخشا غلامی
- در فروردین 27, 1402
- 0 نظرات
امروز شصت و هفتیمن روز از برنامهی نود روزهام بود و من به خودم افتخار میکنم که در هر شرایطی، کاری که تعیین کرده بودم را انجام میدهم. 🥰
امروز خواهرم گفت:
راز آدمهای موفق از آدمهای ناموفق اینه که آدم موفق هر روز که بیدار میشه میگه امروز برای رسیدن به هدفم چه قدمی باید بردارم و میره و برش میداره.
و بهم افتخار کرد.
چون گفتم امروز برنامهام اینه که یه جلسه از آموزشهای هدیه را میخوام تدوین کنم و اگر بتونم خروجی میگیرم و میذارم روی سایت.
و الان انجام دادم و از خودم راضیام.
و اینکه امروز داشتم بعد کارم با یکی از دوستانم که کمتر از برنامههای زندگیم باخبر است، صحبت میکردم، وسط صحبتمان گفت:
واقعاً این انگیزه و تلاشت رو تحسین میکنم. از کجا میآد این امید و انگیزه، نمیدونم!
گاهی امید و انگیزهام برای زندگی...
24
اسفند
۳۴ از ۹۰
- ارسال شده توسط رخشا غلامی
- در اسفند 24, 1401
- 0 نظرات
امروز وقتی با تمام خستگی و خواب آلودگی، جملات انگلیسی رو همراه درس تکرار میکردم، به خودم افتخار کردم.
زمانی که داشتم برای نود روزم برنامهریزی میکردم، میدونستم روزهای شلوغ اسفند ماه رو پیش روم دارم، با این حال میدونستم از پسش برمیام. شلوغی روزهام طوری نبود که نشه کارهایی که مشخص کردم رو انجام بدم.
امروز فهمیدم چند تا قابلیت بزرگ در برنامه ریزی دارم.
یک اینکه شرایط رو در نظر میگیرم و برنامه ریزی میکنم و سنگ بزرگ برنمیدارم که از پسش برنیام.
این به نظرم خیلی مهمه. ما تو برنامهریزیهامون معمولاً میخوایم کارهایی که یه عمر انجام ندادیم رو ظرف زمان خیلی کوتاه، همه رو باهم به سر انجام برسونیم! که معمولاً نتیجهی این برنامه ریزیهای حجیم، میشه انجام ندادن هیچ کدوم از اونها و احساس بیکفایتی مخفی که درونمون راجع به خودمون حس میکنیم.
خدا رو...
09
اسفند
۲۰ از ۹۰
- ارسال شده توسط رخشا غلامی
- در اسفند 9, 1401
- 0 نظرات
امروز روز بیستم از برنامهی نود روزهی من است.
یک سری کارها را مشخص کردم که در این نود روز انجام دهم.
بعضی از کارها حتما باید روزانه انجام شوند و بعضی از آنها فقط مهم است که در طول این زمان، تمام شوند.
امروز که روز بیستم است، از خودم راضیم و البته که گاهی زیاد سر خودم و خدا غُر زدم ولی فعلاً در صلح دارم ادامه میدهم.
و دم خدا گرم که غرهایم را نادیده و نشنیده میگیرد.
مطمئنم اگر من خدا بودم حتما بندهام را از وسط نصف میکردم و کلی هم به او میخندیدم که دیگر انقدر کور نباشد که نعمتها را نبیند و دهانش را برای لحظهای که چیزی به میلش نیست، به شکایت باز نکند!
امیدوارم ادامه دهم و انشالله هیچ وقفهای در برنامهام نیوفتد و من بعد از ۹۰ روز بیشتر از...