مقالات
۸۴ از ۹۰ و نشانی از ثروت و فراوانی
امروز هشتاد و چهارمین روز از برنامهی نود روزهامه.
بابت همهی این ۸۴ روز خوشحالم و بعد این نود روز تصمیم دارم باز هم به راهی که شروع کردم، ادامه بدم تا چیزی که دوست دارم در من ایجاد بشه.
فقط ۶ روز مونده و این حس قشنگیه 🥰
امروز باز هم رفتم یکم بین طلافروشیها قدم زدم و طلا نگاه کردم و چیزی که برام جالب بود این بود که بیشتر زرگریها شلوغ بودند و مردم داشتند طلا میخریدند.
و چیز دیگهای که جالب بود این بود که سرویسهای خیلی گرم بالا داشتند! یعنی اگه کسی اونها رو بذاره دست و گردنش احتمالاً باید بعدش بره درمان و فیزیوتراپی 😂
ولی خب این مهم نیست، مهم اینه که حتماً متقاضی برای این طلاهای گرم بالا هست و مردم میخرند و حتماً پول دارند که میخرند دیگه!
بیشتر هدف من هم از دیدن طلافروشیها اینه که برم فراوانی دنیا رو ببینم.
یادمه قبلاً میرفتم مجتمعهایی که جواهر فروشیهای خیلی معروفی دارند و هم به جواهرات نگاه میکردم و هم به مردمی که سرویس با جواهرات سنگین میخرند.
بازم این برای من تمرینی بود برای دیدن فراوانی دنیا.
و البته معمولاً مشتریان عزیز من خودشون یا جواهرفروشی دارند یا انقدر برای خودشون جواهر خریدن که خونهشون کم از جواهرفروشی نداره و از ماجراهای خرید جواهراتشون میگن که اینم به من حس فراوانی میده.
برای من ثروتمند بودن، داشتن طلا و جواهر نیست، برای من داشتن خیلی چیزهای دیگه نشان از ثروتمند بودنه.
مثل داشتن آزادی
مثل داشتن رابطهی عاطفی سالم
مثل آرامش و صلح درونی
مثل هر آنچه که بخوام بتونم راحت بخرم
مثل کار کردن در شغل مورد علاقهام
مثل مسافرت رفتن و دنیا رو دیدن
و خیلی چیزهای دیگه…