بایگانی برچسب ها: من به سیستم خداوند اعتماد میکنم
15
خرداد
خدای شیرینم
یادم است بیست و دو سال پیش وقتی آقای پشت کامپیوتر کافینت بهم گفت که قبول شدی (منظور قبولی در کنکور کارشناسیست)، روی ابرها قدم برمیداشتم.
در یک لحظه، رنگِ دنیا بیشتر شد.
همه جا نور بود و روشنتر از قبل.
احساس میکردم جهان یک هدیه خیلی بزرگ به من داده.
یا بهتر است بگویم احساس میکردم وارد یک جهانِ جدید و بزرگتر شدم.
در طی این بیست و دو سال بارها و بارها خوشحال شدم و ذوق کردم.
بارها حالِ دلم شاد شده.
خواستههام برآورده شده.
برای رفع مشکلی دلم آرام شده و خیالم راحت.
و خیلی از این دست اتفاقات عالی و حس خوب.
ولی همین چند روز پیش یک اتفاقی افتاد که باعث شد من دوباره روی ابرها قدم بردارم.
واقعاً احساس کردم خدا یک زندگیِ جدید به من داد.
شاید ظاهر اتفاق یک اتفاقِ بسیار ساده بود ولی حسی که برایم آن لحظه...
02
مرداد
شناور در آب
در سفر اخیرم به شمال و رفتن به دریا اتفاق جالبی افتاد.
وقتی در دریای زیبای خزر در حال لذت بردن بودم، خواهرم به من و دخترش یاد داد که چطور میتوانیم روی آب شناور شویم.
چم و خم کار را گفت و گفت که ممکن است در دفعات اول چه تجربهای داشته باشیم ولی تاکید کرد که
با همهی اینها مطمئن باشین میاین روی آب، چون قانونشه. فقط رها باشین. رهای رها.
یکی دو بار اول برایم سخت بود ولی چون خواهرم را میدیدم که به راحتی روی آب شناور میماند، ادامه دادم و البته ذهنی به خودم گفتم من به سیستم خدا اعتماد میکنم. رها بودن من نشان از ایمانم است.
با اهرم رنج و لذتی که، هرچقدر رهاتر باشی یعنی به سیستم این جهان بیشتر اعتماد داری، به راحتی بعد چند بار امتحان کردن، روی آب شناور...