آهسته راه رفتن

امروز که با قدم‌های بسیار کوتاه و آهسته راه می‌رفتم تا هلپ مای‌سلف کنم و برای امور زندگی‌ام خریدی انجام دهم، به نکته‌ی مهمی راجع به خودم پی بردم. من وقتی خیلی ناراحت باشم یا خیلی بی‌جان و رنجور، خیلی خیلی آهسته راه می‌روم. همه‌ی حرکت‌ها به سرعت ده درصد همیشگی‌اش می‌رسند، مخصوصاً قدم برداشتنم! یعنی لاکپشت با من مسابقه بگذارد، بُردش حتمی‌ست! و خب یاد شبی افتادم که بابت ناراحتی درونی که تجربه می‌کردم، شاید توان راه رفتنم و سرعتم به یک درصد عملِ همیشگی رسیده بود و بعد و قبل از آن هم همچین سرعتی را در زندگی‌ام تجربه نکردم! در حال خواندن کتابی هستم به اسم ۵ زبان عشق اثر گری چاپمن. بخاطر شرایط الانم، زمان کتاب خواندنم کوتاه‌ست و می‌توانم بگویم هنوز فصل‌های اول کتابم، ولی به نظرم کتاب ارزشمندی‌ست. خیلی چیزها از آن یاد می‌گیریم. و به این پی بردم که...

ادامه‌ی مطلب