نوشتهها
فقط یک سرفه مانده تا زیرآب زدن!
در موقعیتی از زندگی هستم که
واقعاً اگر به کارما، به انرژی، به برگشت رفتارم به خودم، فکر نمیکردم
چنان زیرآبی میزدم و چنان با لودر از روی آدمی رد میشدم که
تا آخر عمر بیبرکتش بابت رفتار نابهنجار، بیفرهنگ و تربیت نشدهاش،
پشیمان شود…
فقط یک سرفه باقی مانده تا پا روی هر آنچه که باید، بگذارم و رفتاری که نباید را انجام دهم.
البته الان که اینها را نوشتم احساس میکنم اگر کاری هم انجام دهم، کاملاً حقِ رفتارش است.
شاید عکسالعملِ عملِ نابهنجارش را باید از من در زندگیاش ببیند!
ولی به هر حال تا به اینجای زندگی نخواستم خودم پاسخگوی رفتارهای نابهنجار آدمها در زندگیام باشم و به خدا و جهان سپردمشان.
امیدوارم این یک مورد را هم خدا ،چنان از زندگیام پاک کند که انگار هیچوقت نبوده.
کاملاً مشخص است که در حال کنترل خودم هستم تا تیشه به ریشهی زندگی کسی نزنم؟!
البته به نظرم باید انگلها و میکروبها را کُشت!
قشنگ یک خود درگیری شدیدی در من هست.
هر یک خط انزجار، یک خط جلوگیری از رفتار درخور آن انزجار است!
به هر حال فقط یک سرفه مانده،
بعد از آن ممکن است هر کاری که از دستم برآید، انجام دهم.
و مطمئنم اگر من را به جایی برساند که چنان رفتاری را انجام دهم،
ذرهای (حتی به اندازهی یک eps) پشیمانی در وجودم نخواهد بود
و حتی کاملاً و بسیار خوشحال و راضی هم میشوم…