نوشته‌های من

لاس زدن!

همین اول بگویم که اگر لاس زدن بلد نیستید، حتماً یاد بگیرید که اساس همه‌ی رابطه‌هاست!

اگر از آدم‌هایی هم که لاس می‌زنند بدتان می‌آید که بدتر، بیشتر روی خودتان کار کنید که اول این احساستان را عوض کنید و بعد هم که گفتم، بروید و لاس زدن را یاد بگیرید.

حالا این لاس زدن چیست و چه کارایی دارد؟! 😉

واقعیت این است که لاس زدن یعنی ارتباط برقرار کردن با طرف مقابل بدون هیچگونه جدیتی و البته گردن نگرفتنی!!

یعنی این لاس زدن می‌تواند گاهی «شوخی کردن» و «بامزه بودن» باشد، گاهی «نگاه کردن و نکردن»!

این یک سر نخ بود، شما سر نخ را بگیر و برو جلو.


موضوع اینجاست که خیلی از ارتباطات سر همین لاس زدن جلو می‌رود.

حتی ارتباط با مادر

یعنی من می‌گویم ارتباطات شما سریع به فکر دختر یا پسر و ارتباطات بینشان نباش.

لاس زدن بخش مهمی از رابطه‌ است و شاید اگر این موضوع را اوایل رابطه (با مادرتان که از اول در ارتباط بودید، منظورم اینجا دقیقا رابطه‌ی عاطفی‌ست) رعایت کردید و رابطه شکل گرفته، اگر فراموشش کنید، رابطه تبدیل به یک رابطه‌ی بورینگ و حوصله سر بر‌می‌شود.

یعنی این موضوع باید همیشگی باشد.

ولی حالا موضوع مهمتر اینجاست که چقدر و با کی و کجا؟!

به نظر من رعایت حریم شخصی و داشتن حد و مرز برای خود، دقیقاً تعیین کننده‌ی جواب این سوال است.

یعنی اگر شما پارتنر داری، دیگر نیاز نیست از المان لاس زدن برای مخ زدن یک نفر دیگر استفاده کنی! می‌توانی شوخی کنی ولی لاس نه. این دو باهم فرق می‌کند. هر شوخی برای مخ زدن یا شروع و پیش بردن رابطه، نیست.

به نظر من این احترامیست برای خودت، حد و مرز شخصیت خودت و احترامی که به رابطه‌ی که در آن هستی. اصلاً ربطی به خیانت و این چیزها ندارد. البته که خیلی‌ها می‌گویند این هم خیانت است. به نظر من خیانت همان حد و مرز نداشتن و احترام قائل نبود خود فرد برای خودش و رابطه‌اش است.

گفتم که لاس زدن اساس همه‌ی رابطه‌هاست ولی حد و مرزی دارد. یعنی نیاز نیست به همان اندازه که با پارتنرتان لاس می‌زنید با همکارتان یا مغازه‌دار هم لاس بزنید!

اگر هم کلاً آدم لوندی هستید خب باشید ولی خودتان دیگر می‌دانید که این اصل شماست یا در حال لاس زدنید!

اگر اصل شماست که خب به نظر من خیلی هم خوب است فقط یادتان باشد طرف مقابلتان جنبه داشته باشد و فردا که دلش را بردید و پیشنهاد داد بعد شما گفتید، نه و قبول نکردید، پیش خودش راجع به شما فکر بد نکند! یا اصلاً فکرش هم مهم نباشد، دلش بی‌جهت درگیر شما نباشد و زندگی‌اش تحت تاثیر قرار بگیرد! البته که ما مسئول زندگی بقیه نیستیم ولی گاهی همین توجه نکردن به جنبه‌ی طرف مقابل و لاس زدن اضافی، ممکن است ما را دچار دردسر کند و انرژیِ ما صرف چیزهای بی‌خود شود. یعنی می‌خواهم این حد و مرز نگه داشتن را بخاطر سیو کردن انرژی خودتان رعایت کنید.

نکته‌ی دیگر راجع به لاس زدن این است که گاهی برای لاس زدن نیاز به زمان دارید. یعنی لاس زدن هم زمان دارد. گاهی یک برخورد است، آن بیشتر دلبری محسوب می‌شود تا لاس زدن ولی اگر قرار است با کسی معاشرت کنید، باید این‌کار آهسته انجام شود و در تمام موقعیت‌ها و زمانها هم نباشد.

در آخر لاس زدن نکات زیادی دارد ولی اگر درونتان پیدایش کنید واقعاً نیاز به آموزش نیست و من مطمئنم همه‌ی ما درونمان آن را داریم ولی گمش کردیم و اول نیاز به آموزش دیدن داریم و بعد که پیدایش کردیم خودمان می‌شویم الگوی دلبری!

دیدگاهتان را بنویسید