فقط زنده بمونه!

در یکی از قسمت‌های فرندز، راس از ریچل می‌خواهد که برای یک ساعت بِن پسرش را نگه دارد. ریچل بابت این موضوع نگران می‌شود و سوالاتی مثل باید چیکار کنم؟! و من به تنهایی؟! و... را می‌پرسد. راس در جواب می‌گوید، فقط زنده بمونه. چند وقت پیش من در چنین وضعیتی قرار گرفتم. حالا نه با بچه، بلکه با یک ماهی! دوستم برای مدتی می‌خواست از کشور خارج شود و ماهی‌اش را به من سپرد. به منی که از ماهی می‌ترسم! حالا نه اینکه بترسم. بیشتر دوست ندارم به او دست بزنم! او برای مدتی مهمان من است. ماهی چه می‌خواهد؟ آفرین، آب. شب اولی که آمد، متاسفانه آب منطقه‌مان قطع شده بود! فردایش رفتم برایش غذا خریدم و به فروشنده تاکید کردم که یک غذایی بدهد که زنده بماند! برایش توضیح دادم که او مهمان من است و حتماً تا برگشت دوستم باید زنده...

ادامه‌ی مطلب

چه زمانی از اکسیدان ۳٪ استفاده کنیم؟ - رخشا غلامی - مدرس و متخصص سلامت و زیبایی مو

چه زمانی از اکسیدان ۳٪ استفاده کنیم؟

یکی از اکسیدان‌های مصرفی در حوزه‌ی رنگ و لایت اکسیدان ۳٪ است که شاید کمتر از آن شنیده باشید ولی این اکسیدان، اکسیدانی کلیدی‌ست. اکسیدان ۳٪، ضعیفترین اکسیدان و در واقع ضعیفترین کاتالیزور برای ترکیب با رنگ مو و پودر دکلره است. گاهی ما در کار رنگ و لایت نیاز به یک کاتالیزور ضعیف داریم و هیچ اکسیدانی جز اکسیدان ۳٪ نمی‌تواند ما را به هدفمان برساند. در این جلسه با اکسیدان ۳٪ و کاربردهای مهم آن بیشتر آشنا می‌شوید. این جلسه برای چه افرادی مفید است:  اگر شما تازه شروع به یادگیری مهارت رنگ و لایت کرده‌اید، این جلسه می‌تواند به شما کمک کند تا در زمان انتخاب اکسیدان مصرفی خود، تصمیم بهتری بگیرید و در زمان کارتان علاوه بر ایجاد رنگ و لایت دلخواه مشتریتان، سلامت موی وی را نیز حفظ نمایید. اگر شما قصد دارید رنگ...

ادامه‌ی مطلب

چه زمانی از اکسیدان ۹٪ استفاده کنیم؟ - رخشا غلامی - مدرس و متخصص سلامت و زیبایی مو

چه زمانی از اکسیدان ۹٪ استفاده کنیم؟

اکسیدان ۹٪ یکی از اکسیدان‌های نسبتاً قوی محسوب می‌شود که در ترکیب با رنگ مو و پودر دکلره کاربرد زیادی دارد. این اکسیدان از اکسیدان‌های ۳٪ و ۶٪ قوی‌تر، و از اکسیدان ۱۲٪ ضعیف‌تر است. همین ویژگی باعث می‌شود در موقعیت‌هایی خاص، انتخاب هوشمندانه‌ای برای رسیدن به پایه‌ی رنگی مطلوب و حفظ سلامت مو باشد. در این جلسه‌ی آموزشی که به‌صورت رایگان و هدیه در سایت در اختیار شما قرار گرفته است، با کاربردهای تخصصی اکسیدان ۹ درصد بیشتر آشنا می‌شوید. در این جلسه به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهم: چه زمانی بهتر است به‌جای اکسیدان ۱۲٪، از اکسیدان ۹٪ استفاده کنیم؟ ترکیب رنگ مو با اکسیدان ۹٪ چه نتایجی به ما می‌دهد؟ چگونه از این اکسیدان برای رنگ و دکلره‌ی اصولی و ایمن استفاده کنیم؟ این آموزش برای چه کسانی مناسب است؟ اگر به‌تازگی یادگیری رنگ و لایت...

ادامه‌ی مطلب

چه زمانی از اکسیدان ۶٪ استفاده کنیم؟ - رخشا غلامی - مدرس و متخصص سلامت و زیبایی مو

چه زمانی از اکسیدان ۶٪ استفاده کنیم؟

اکسیدان ۶٪ یکی از پرکاربردترین اکسیدان‌های مصرفی در حوزه‌ی رنگ و لایت است. وقتی صحبت از رنگ کردن می‌شود، اولین اکسیدانی که کاندید انتخاب است، اکسیدان ۶٪ است. وقتی می‌خواهیم دکلره‌‌ی ریشه انجام دهیم، اکسیدان ۶٪ انتخاب مطمئن و درستی‌ست. وقتی مو ناسالم است ولی برای رسیدن به رنگ مورد نظر، نیاز به دکلره کردن است، اکسیدان انتخابی برای ترکیب با پودر دکلره، اکسیدان ۶٪ است. و بسیاری از این موارد مشابه. در این جلسه با کاربردهای بسیار اکسیدان ۶٪ آشنا می‌شوید. این جلسه برای چه افرادی مفید است:  اگر شما تازه شروع به یادگیری مهارت رنگ و لایت کرده‌اید، این جلسه می‌تواند به شما کمک کند تا در زمان انتخاب اکسیدان مصرفی خود، تصمیم بهتری بگیرید و در زمان کارتان علاوه بر ایجاد رنگ و لایت دلخواه مشتریتان، سلامت موی وی را نیز حفظ نمایید. اگر شما قصد دارید رنگ...

ادامه‌ی مطلب

بخشش

در راستای گذر کردن و بخشیدن و رها شدن به یک آگاهی بزرگ رسیدم همیشه فکر می‌کردم در چنین شرایطی من باید ببخشم. من باید از او و خطاهایش، درونی گذر کنم ولی در پروسه‌ی ارتباط قوی با درونم متوجه شدم شاید بیشتر از من یا حداقل در حدِ من، او هم باید من را ببخشد! وقتی به این موضوع پی بردم، فکر کردم چرا تا به حال به آن فکر نکرده بودم؟! چرا طلب بخشش نکردم؟! ولی بعد یادم افتاد که آنقدر این موضوع طولانی شده که من بسیاری از بخش‌هایش را فراموش کردم! اتفاقاً من همان اول متوجه‌ی اشتباهاتم شده بودم و راه عذرخواهی را پیموده بودم ولی اجابت نشده بود یا حتی بهتر است بگویم ایگنور شده بود! این بار که بعد مدتها بالاخره تصمیم گرفتم که احساساتم را بپذیرم و بدانم که من حق دارم که دلخور و...

ادامه‌ی مطلب

حرکت در آرامش

رهایی. گذر کردن. نچسبیدن. بخشیدن. نظم. تمیزی. در مسیر آب بودن. امسال را باید سال سفر نامگذاری می‌کردم. یا رسیدن بیشتر به معنای این بیت: جمله‌ی بی‌قراریت در طلب قرار توست، طالب بی‌قرار شو تا که قرار آیدت. در آخرین روزِ سفر طولانی قبلی‌ام، هوا آفتابی شد و فرصتی شد برای رفتن به دریا. آن روز یکی از بهترین تجربه‌های زندگی‌ام را زندگی کردم. آب زلال، خنک. پُر موج ولی آرام. دریا خلوت. آن روز روی گهواره‌ای از آب در سکوتی که سرشار از صدای آب و باد بود، من آرامشی محض از حضور در دنیا را تجربه کردم. شنهای تمیز و گرم و دلچسب، فرصتی بود برای تجربه‌ی یکی بودن با زمین و طبیعت. تجربه‌ای بود بسیار لذتبخش و بی‌نظیر. هزاران هزار بار بابت حضورم در آن لحظه‌ها سپاسگزار بودم. وقتی با خودت هماهنگی انگار جهان هم هماهنگترین حالتش را به تو نشان می‌دهد. این روزها زندگی روی بسیار خوشش را به من...

ادامه‌ی مطلب

توفیق اجباری

یکی از موضوعاتی که همیشه دوست داشتم تجربه‌اش کنم، این بود که در زمان مسافرت بتوانم کار کنم. در واقع بتوانم روی کارم تمرکز داشته باشم و زمانی را به کار و سایتم اختصاص دهم. در تمام این سالها که سایتم راه اندازی شده و دوره‌های آموزشی‌ آنلاینم را آماده می‌کنم، فقط در دو سفر، برای کارم، توانستم تمرکز کنم و تقریباً هر روز، زمانی را پای سیستم بنشینم و کار کنم. چند روز پیش، درست قبل از شروع این جریانات به دیدار خانواده‌ آمدم و قصد مسافرتی چند روزه را داشتم. ولی با اتفاقات پیش رو، ظاهراً ماندنم در خارج از خانه‌ی تهران، طولانی‌تر خواهد شد! تقریباً هر روز، چند پیام یا تماس تلفنی دارم با محتوای خوبی؟! کجایی؟ خب همونجا بمون. برنگردیا... همین موضوع باعث شد که من در خانه‌ی پدری، چند اتاق‌ را با توجه به شرایطی...

ادامه‌ی مطلب

خدای شیرینم

یادم است بیست و دو سال پیش وقتی آقای پشت کامپیوتر کافی‌نت بهم گفت که قبول شدی (منظور قبولی در کنکور کارشناسی‌ست)، روی ابرها قدم برمی‌داشتم. در یک لحظه، رنگِ دنیا بیشتر شد. همه جا نور بود و روشن‌تر از قبل. احساس می‌کردم جهان یک هدیه خیلی بزرگ به من داده. یا بهتر است بگویم احساس می‌کردم وارد یک جهانِ جدید و بزرگتر شدم. در طی این بیست و دو سال بارها و بارها خوشحال شدم و ذوق کردم. بارها حالِ دلم شاد شده. خواسته‌هام برآورده شده. برای رفع مشکلی دلم آرام شده و خیالم راحت. و خیلی از این دست اتفاقات عالی و حس خوب. ولی همین چند روز پیش یک اتفاقی افتاد که باعث شد من دوباره روی ابرها قدم بردارم. واقعاً احساس کردم خدا یک زندگیِ جدید به من داد. شاید ظاهر اتفاق یک اتفاقِ بسیار ساده بود ولی حسی که برایم آن لحظه...

ادامه‌ی مطلب

رقص

یادم نمی‌آید از چه زمانی ولی از سالها پیش، روزانه می‌رقصیدم. شاید روزی یک ساعت. اگر کسی از این روتین روزانه‌ام باخبر می‌شد، تعجب می‌کرد. ولی برای من بسیار کار عادی بود و هر روز میل به رقصیدن مرا به رقص وامی‌داشت و چیزی نبود که برایش برنامه‌ریزی کرده باشم یا به عنوان یک آیتم زنانه انتخابش کنم! رقص را دوست داشتم و البته چیزی که در ذهن من در هنگام رقص شکل می‌گرفت با چیزی که در ظاهر دیده می‌شد، خیلی تفاوت داشت! زمان رقص در خیالم من همیشه بهترین رقصنده بودم و همه چیز بسیار به موقع و موزون و نرم و لوند و جذاب رخ می‌داد. آهنگ پشت آهنگ، میکس پشت میکس می‌رقصیدم و همیشه در اوج... امروز که میکس خوبی پلی کرده بودم، ناخودآگاه زمان رسیدگی به خانه شروع کردم به رقصیدن. انگار آن شور و حال دو سه...

ادامه‌ی مطلب

شفا

شفا آهسته آهسته رخ می‌دهد. هم شفای جسم هم شفای روح آنقدر نرم و آهسته که روزی حتی یادت نمی‌آید که چقدر درد داشتی یا چقدر دنیا برایت تیره و تار بوده. و جالب اینجاست که همین که کمی بهبودی در تو هویدا می‌شود، فکر می‌کنی گذر کردی ولی وقتی زمان می‌گذرد، می‌بینی آن روزی که می‌گفتی -دنیا روشن است- فقط سیاه‌ نبوده! چند روز پیش این نوشته‌ام را خواندم و دقیقاً احساس می‌کنم آن زمانی که گفتم گذر کردم احتمالاً منظورم فقط گذر از تاریکی مطلق بوده! گذر کردن یک هنر است که خیلی‌ها آن را ندارند. من هم در خیلی از موارد ندارم. در همه‌ی زمانهایی که گذر کردم، بُردم و در همه‌ی زمانهایی که گذر نکردم، باختم. با علم بر این موضوع، باز هم نتوانستم هنوز این مهارت را درست کسب کنم!

ادامه‌ی مطلب