دستور پخت کدو پلو

دستور پخت کدو پلو

یکی از غذاهای خوشمزه‌ و اصیل مازندرانی، کدو پلوست. شاید اسم این غذا به گوشتان خورده باشد، شاید هم اصلاً ندانید می‌شود با کدوی حلوایی یه پلوی رنگی درست کرد و به عنوان یک ناهار خوشمزه، آن را سرو نمود! از آنجایی که بیشتر اصالتم به سمت شمال کشور و مازندران می‌رود و بارها این غذای خوشمزه را خوردم و یکی از غذاهای مورد علاقه‌ام است (البته وقتی بزرگ شدم، بچه بودم یک آدم بدغذای هیچی نخور بودم!)، تصمیم گرفتم دستور پخت آن را در اینجا بنویسم. شاید شما اهل تنوع در غذا باشید و از طعم‌ها و مزه‌های جدید استقبال کنید. موادی که برای تهیه این غذا نیاز دارید: کدوی حلوایی برنج پیاز تخم مرغ کره شکر رب انار محلی ترش-ملس ادویجاتی مثل زردچوبه، فلفل، نمک، دارچین (هل و گلاب، اگر عطر بویشان را دوست دارید. فرم اصیلش ندارد...

ادامه‌ی مطلب

سالی که گذشت

بیشتر روزهای ۲۰۲۳، زندگیم در گلویی تنگ و تاریک و باریکی گیر کرده بود و خدا را هزاران مرتبه شکر که مدتی‌ست از این مرحله رد شده و الان مسیر پیش رویم باز و گشوده و روشن و سرسبز و دلپذیر است. رشد کردم ولی رشد کردن برایم بسیار درد داشت. دردی که مرا در هزارتویی انداخت که راه بیرون آمدن از آن را پیدا نمی‌کردم و البته که رشد، در همین سردرگمی و گمشدگی در راه ناشناخته برایم اتفاق افتاد.   راضی‌ام؟! مسیری بود که حتماً باید از آن می‌گذشتم تا به اینجا برسم. ترجیحم این بود که آنقدر درد و تنهایی و حس‌های بد را تجربه نمی‌کردم. ترجیحم این بود که آنقدر بزرگ بودم که راحتتر از این مرحله می‌گذشتم. و الان راضیم نه بخاطر درهایی که کشیدم! بخاطر گذر زندگیم از آن مرحله. بخاطر رشدم.   چه چیزی مرا نجات داد؟! امید به آمدن روزهای خوب. امید...

ادامه‌ی مطلب

حلقه‌ی نامرئی

وقتی دو نفر باهم وارد یک رابطه می‌شوند (مخصوصاً رابطه‌ی عاطفی)، یک حلقه، یک ریل بسته‌ی نامرئی بینشان شکل می‌گیرد. حلقه‌ی نامرئی و کانکشن برقرار شده، نیاز به حرف زدن ندارد. نیاز به حضور در کنار هم ندارد. نیاز به هیچ چیزی ندارد. تا زمانی که کانکشن برقرار باشد، نیاز به هیچ چیز خاص و عجیب غریبی نیست. همه چیز خود به خود پیش می‌رود. میان حلقه خوشی و ناخوشی هست. دوستی و دعوا هست. حرف زدن و حرف نزدن هست. مسافرت و تنهایی و چه و چه هست ولی اگر آن مدار نامرئی نباشد، اگر حضور فیزیکی هم در کنار فردی داشته باشی، باهم حرف بزنید، دعوایی نباشد، همه چیز گل و بلبل هم باشد، باز هم هیچ چیز سر جای خودش نیست. در راستای پست قبلی، گاهی اوایل رابطه برای یک طرف رابطه، آن حلقه شکل گرفته و تنها کار درستی که باید...

ادامه‌ی مطلب

جایی که تو هستی، اون نیست!

یک وقت‌هایی می‌شود، نسبت به یک آدم، احساس عمیقی داریم، یک دوست داشتن زیاد و دوست داریم رابطه‌مان شکل و رنگ و بوی احساس ما را داشته باشد و همه‌ی این‌ها در حالی‌ست که طرف مقابلمان، هیچ احساسی به ما ندارد یا شاید حتی احساس‌های منفی به ما داشته باشد! خیلی از ما، ممکن است در این تله افتاده باشیم. در این زمانهاست که درِ ورود به دنیای آن آدم را گم می‌کنیم. همه‌ی کارها و رفتارها و حرفهایمان با دیوارهای سرسخت و بلند قلعه‌ی زندگی آن آدم، مواجه می‌شود! هر روز بیشتر اشتباه می‌کنیم. اشتباهاتمان بزرگتر می‌شود! حتی در نظر محبوبمان، به خاطر همه‌ی تلاش‌های مسخره‌مان، منفورتر می‌شویم!! و حتی بدتر از آن، با گذشت زمان و کمی آرام گرفتن و دور شدن از موقعیت قبلی، وقتی یاد کارهای اشتباهمان می‌افتیم، بیشتر از خودمان، بدمان می‌آید که چرا آن‌قدر کارهای مضحک...

ادامه‌ی مطلب

دلتنگی

به طرز عجیبی دلم برای اون قسمت از وجودم که دوست داره بنویسه تنگ شده. منظورم نوشتن‌ داستانه. مدتیه یه چیزی درونم دائم صدام میکنه که برم به سمتش. سمت نوشتن. نه اینکه ایده‌ای باشه! بیشتر شاید یه شخصیت گمشده‌اس که دوست داره دیده بشه، شنیده بشه، نوشته بشه. فکر کنم تا وقتی که براش وقت نذارم، وضیعت همینه. واقعاً دارم چیکار می‌کنم با زندگیم وقتی همچین شوق بزرگی توی وجودم هست و بهش بها نمیدم؟!!!  

ادامه‌ی مطلب

انیمیشن Elemental

See

عاشق انیمیشن Elemental شدم! هر روز چند تا از سکانس‌هاش رو می‌بینم و دیالوگ‌هایی که دوست دارم رو همراه کاراکترها میگم! .See, I  told you are special !You see, He likes it .I realy love when your light does that  !!?Are you sure about this one و.... وقتی نور میشی و به زندگی یک آدم می‌تابی وقتی دنیاش رو پُر از رنگ می‌کنی می‌تونی مطمئن باشی که قلبش رو داری... 🤍

ادامه‌ی مطلب

زندگی بعد از فرندز

سر جریان یادگیری زبان، یکی از دوستانم توصیه کرد که فرندز ببینم. از همان قسمت اول، فرندز یقه‌ی من را گرفت و ول نکرد! با بعضی قسمت‌هایش بسیار خندیدم و بیشتر از آن، با خیلی از لحظاتش گریه کردم. ولی نکته‌ای که می‌خواهم بگویم اینجاست که: بعد چند ماه فرندز دیدن، تصمیم گرفتم یک سریال کمدی دیگری را هم شروع کنم که هم برایم تنوع باشد و هم شاید آنها هم به یادگیری زبانم کمک کنند. سریال آشنایی با مادر و بینگ بنگ تئوری جز گزینه‌هایم بودند. بعد از دیدن اولین قسمت آشنایی با مادر، دوست نداشتم حتی قسمت بعدی را دانلود کنم! هر چند، چند قسمت دیگر به آن فرصت دادم و می‌توان گفت شاید در پنج، شش قسمت اولی که دیدم فقط یکبار خندیدم و مهمتر از آن هیچ یک از شخصیت‌ها جایی در دلم باز نکردند! خیلی به این...

ادامه‌ی مطلب

تجربه کمال

امروز داشتم تیزر تبلیغاتی دوره‌ی آموزش بازیگری ناتالی پورتمن رو می‌دیدم و به فکر گذروندن دوره بودم که یاد فیلم قوی سیاه افتادم. فیلم رو دانلود کرد که دوباره ببینمش، قبل از شروع، رندم چند تا صحنه‌اش رو دیدم و یه قسمتی مدیر کمپانی که طراح رقص هم هست به ناتالی میگه: یکمی هم زندگی کن. .... همین.

ادامه‌ی مطلب