سالی که گذشت

بیشتر روزهای ۲۰۲۳، زندگیم در گلویی تنگ و تاریک و باریکی گیر کرده بود و خدا را هزاران مرتبه شکر که مدتی‌ست از این مرحله رد شده و الان مسیر پیش رویم باز و گشوده و روشن و سرسبز و دلپذیر است. رشد کردم ولی رشد کردن برایم بسیار درد داشت. دردی که مرا در هزارتویی انداخت که راه بیرون آمدن از آن را پیدا نمی‌کردم و البته که رشد، در همین سردرگمی و گمشدگی در راه ناشناخته برایم اتفاق افتاد.   راضی‌ام؟! مسیری بود که حتماً باید از آن می‌گذشتم تا به اینجا برسم. ترجیحم این بود که آنقدر درد و تنهایی و حس‌های بد را تجربه نمی‌کردم. ترجیحم این بود که آنقدر بزرگ بودم که راحتتر از این مرحله می‌گذشتم. و الان راضیم نه بخاطر درهایی که کشیدم! بخاطر گذر زندگیم از آن مرحله. بخاطر رشدم.   چه چیزی مرا نجات داد؟! امید به آمدن روزهای خوب. امید...

Continue reading

تغییر عادتها

الان که مثل همیشه پای تدوین فیلم‌هایم نشسته بودم، نگاهی به نور خانه کردم. تا همین چند وقت پیش، شب که می‌شد تا زمانی که بخوابم تمام چراغ‌های خانه را حتی اگر استفاده‌ای از آن محیط نداشتم، روشن می‌کردم و اگر دوستی می‌آمد خانه‌ام و حین رفت و آمد به اتاق‌ها، چراغ آنجا را خاموش می‌کرد، فوراً می‌گفتم: روشنش کن. دلم میگیره واقعاً هم همینطور بود. اگر جایی نور نبود، احساس می‌کردم خانه کوچک شده! ولی بعد از یک مدتی، از یک ساعتی به بعد، نور خانه را کم می‌کردم. و الان چند وقتیست که نور خانه فقط سرشب زیاد است و خیلی زود کم می‌شود و بعد شام هم کلاً به حداقل ممکن می‌رسد. حتی چند شبی‌ست دنبال این هستم که از این هم کمتر شود. برای خودم این تغییر خیلی جالب است. سر تغییر تغذیه‌ام یک همت بزرگ داشتم و برایم...

Continue reading