نوشته‌های من

به رنگ سفیدی و صلح و آرامش

بخشی از آیه ۱۵۶ سوره‌ی بقره را حتماً شنیده‌اید.

راستش می‌خواستم بنویسمش ولی دیدم هنوز ترس از دست دادن برایم انقدر بزرگ است که اجازه‌ی حتی تایپ کردنش را هم به من نمی‌دهد!

هرچند اگر خوب به این کلام نگاه کنی، چیزی برای ترسیدن ندارد که هیچ، بلکه کاملاً آرامت می‌کند.

ما از خداییم و به خدا برمی‌گردیم.

بشارت بده به صابرین.

که خدا به آنها رحمت می‌فرستد.

و آنها هدایت یافتگانند.

از آیه ۱۵۵ تا ۱۵۷ سوره‌ی بقره، تنها و تنها می‌شود آرامش گرفت.

واقعاً فرهنگی که در آن بزرگ می‌شویم خیلی در رفتارها و عملکردمان تاثیر می‌گذارد.

ما در فرهنگی بزرگ شدیم که مرگ، بزرگترین درد و

از دست دادن، بدترین شکست است.

برای همین، ما از خداییم و به خدا برمی‌گردیم، در ذهنمان مساوی شده با درد، رنج، ترس.

در حالی که در فرهنگی دیگر، شاید همین مرگ یک جشن و مهمانی باشد.

مساوی باشد با بهترین اتفاق یک فرد در زندگی‌اش.

از دست دادن به معنی تلخی و تاریکی نباشد بلکه گذر کردن باشد و امید به اینکه اتفاقات عالی در راه است. همانطور که خدا مژده داده به صابرین.

به گذر کننده‌هایی که با امید به زندگی ادامه می‌دهند.


راستش نوشتن همین چند خط هم احساس می‌کنم کمی من را آرام کرد و حالا می‌توانم بنویسم انا لله و انا الیه راجعون و احساس نکنم چقدر این کلام می‌تواند تلخ باشد و با سیاهی همراه!

همین هم برایم خوشایند است.


تو نمی‌دانی درد کجاست

اصلاً دردی وجود دارد یا نه

حتی نمی‌دانی گم شده‌ای یا توهم گم شدگی‌ست

فقط می‌دانی نیاز به شفا داری و شفافیت.

که یک روز بیدار شوی و دنبال خودت و گمشده‌ای که نمی‌دانی هست یا نه، نگردی…

دیدگاهتان را بنویسید