نوشته‌های من

نمی‌خواهد چیزی را درست کنی، فقط سر جای خودت باش!

امروز داشتم فکر می‌کردم اگر مثلاً فلان موضوع اتفاق بیافتد، چه کارهایی بعد آن انجام می‌دهم؟!

یک سری از نتایج بعد رخ دادن آن موضوع را نوشتم و همانطور که داشتم تجسم می‌کردم که اول فلان کار را می‌کنم بعد بیسار کار را و…

یک لحظه به خودم آمدم دیدم کلاً مسیرم به بیراه است!

من می‌خواستم چیزهایی را عوض کنم که درست بودند.

تنها کاری که باید بعد رخ دادن آن اتفاق انجام بدهم این است که جمع کنم و از این وسط بروم بیرون!

متوجه شدم فقط باید از حضور جمع مرخص شوم و بقیه موضوعات، خود به خود حل می‌شود 😂

این خبر خیلی خوبی‌ست.

از این به بعد هدفم مشخص‌تر و واضح‌تر است و دیگر شرایط را برای کسی یا چیزی نمی‌خواهم بهتر یا درستتر کنم.

فقط باید مسیر رخ دادن اتفاق را هموار کنم.

و این را هم بگویم که روزی فکر می‌کردم به خیلی چیزها تعلق خاطر دارم و الان فقط می‌خواهم که بروم و تمام زنجیرهای ذهنی‌ام را بریده‌ام.


چقدر امشب هوا خنک است…

🤍

دیدگاهتان را بنویسید