چند روز پیش یک مسیج داشتم با این محتوا که بیمهی بدنهی ماشینم تا ۵ روز دیگر منقضی میشود و باید زودتر برای تمدیدش اقدام کنم.
دیروز با نمایندگی بیمه برای انجام کارها تماس گرفتم و متوجه شدم ظاهراً ایشان هم چندین و چند بار در ماه گذشته با من تماس گرفتند و گوشی من خاموش بوده و ناامید از پیگیری به زندگی خود ادامه داده بودند!
موضوع مهمی که من متوجه شدم در زمان صحبت با ایشان و سریع رفتم برگههای بیمهی ماشین را وارسی کردم، این بود که یکی از بیمههای ماشینم (بیمهی شخص ثالث) اول بهمن ماه تمام شده بود و من بدون داشتن بیمه، تمام این مدت از این سر شهر با خیال راحت میرفتم آن سر شهر!
البته تمام این مدت یعنی ده روز پایانی بهمن ماه که به ایران برگشته بودم.
خدا را شکر که هیچ مشکلی پیش نیامده بود و جالب اینکه دیروز با اینکه کارهای بیمه را تلفنی انجام داده بودم و بیمه صادر شده بود ولی تا امروز که نرفتم برگهی بیمه را شخصاً بگیرم، جرات بیرون آوردن ماشین را از پارکینگ نداشتم!
تازه امروز فهمیدم دولت تا دیروز، دیرکردها را بخشیده و من برای این یک ماه جریمهای ندادم و اگر امروز برای بیمه اقدام میکردم حتماً جریمه هم میشدم.
دیگر از این بهتر؟
همهی اینها یعنی برنامه ریزی دقیق خداوند.
دیروز تمام وقت موضوعی ذهنم را درگیر کرده بود و فکر میکردم برای رفع درگیری موضوع، مجبورم تا اواخر اسفند ماه منتظر بمانم ولی آخر شب فهمیدم موضوع همین فردا حل میشود و این بار ذهنی خیلی زود بار و بندیلش را میبندد و از زندگی من میرود.