نوشتهها
Home » نوشتههای من »
دریچه
- Posted by رخشا غلامی
28
آبان
وقتی بعد از مدتها میخواهی دریچهای را باز کنی
باید پشت آن دریچه، نور باشد
اگر نه، باز کردنش، کار عبثیست…
Related Posts
13
آذر
See
- Posted by رخشا غلامی
- 0 comments
عاشق انیمیشن Elemental شدم!
هر روز چند تا از سکانسهاش رو میبینم و دیالوگهایی که دوست دارم رو همراه کاراکترها میگم!
.See, I told you are special
!You see, He likes it
.I realy love when your light does that
!!?Are you sure about this one
و....
وقتی نور میشی و به زندگی یک آدم میتابی
وقتی دنیاش رو پُر از رنگ میکنی
میتونی مطمئن باشی که قلبش رو داری...
🤍
27
تیر
تغییر عادتها
- Posted by رخشا غلامی
- 0 comments
الان که مثل همیشه پای تدوین فیلمهایم نشسته بودم، نگاهی به نور خانه کردم.
تا همین چند وقت پیش، شب که میشد تا زمانی که بخوابم تمام چراغهای خانه را حتی اگر استفادهای از آن محیط نداشتم، روشن میکردم و اگر دوستی میآمد خانهام و حین رفت و آمد به اتاقها، چراغ آنجا را خاموش میکرد، فوراً میگفتم:
روشنش کن. دلم میگیره
واقعاً هم همینطور بود. اگر جایی نور نبود، احساس میکردم خانه کوچک شده!
ولی بعد از یک مدتی، از یک ساعتی به بعد، نور خانه را کم میکردم.
و الان چند وقتیست که نور خانه فقط سرشب زیاد است و خیلی زود کم میشود و بعد شام هم کلاً به حداقل ممکن میرسد.
حتی چند شبیست دنبال این هستم که از این هم کمتر شود.
برای خودم این تغییر خیلی جالب است.
سر تغییر تغذیهام یک همت بزرگ داشتم و برایم...
30
اردیبهشت
نور زندگی
- Posted by رخشا غلامی
- 0 comments
یه جمله است که من از یکی از دوستان عزیزم چند بار راجع به خودم شنیدم که خیلی به دلم نشست.
بهم میگفت:
تو اون زمان نورت زیاد شده بود.
من نور آگاهی و بزرگ شدن و تغییر درونیت رو به چشم میدیدم.
چقدر قشنگه این جمله
تو نورت زیاد شده بود...
🤍