نوشتهها
Home » نوشتههای من »
میخواهم زبان تو را بیاموزم
- Posted by رخشا غلامی
16
مرداد
تو با کدام زبان صدایم میزنی
سکوت تو را لمس میکنم
به من که نگاه میکنی
به لکنت میافتم
زبان عشق سکوت میخواهد
زبان عشق واژهای ندارد
غربت ندارد
حضور تو آشناست
از ابتدای تاریخ بوده است
در همه زمانهها خاطره دارد
تو با کدام زبان سکوت میکنی
میخواهم زبان تو را بیاموزم
Tags:
Related Posts
13
آذر
See
- Posted by رخشا غلامی
- 0 comments
عاشق انیمیشن Elemental شدم!
هر روز چند تا از سکانسهاش رو میبینم و دیالوگهایی که دوست دارم رو همراه کاراکترها میگم!
.See, I told you are special
!You see, He likes it
.I realy love when your light does that
!!?Are you sure about this one
و....
وقتی نور میشی و به زندگی یک آدم میتابی
وقتی دنیاش رو پُر از رنگ میکنی
میتونی مطمئن باشی که قلبش رو داری...
🤍
08
آبان
گریه کن گریه قشنگه
- Posted by رخشا غلامی
توی یکی از قسمتهای فرندز داستان حول این میچرخه که چندلر نمیتونه گریه کنه و بالاخره آخرهای داستان، سر هر موضوع کوچیکی چندلر میزنه زیر گریه.
خواستم بگم برای من هم الان مدتهاست که گیت باز شده و بسته هم نمیشه!
همین چند شب پیش نشستم دورهمی فرندز بعد ۱۷ سالشون رو دوباره دیدم و انقدر گریه کردم که بعد از اینکه فیلم تموم شد، احساس میکردم از یه دنیای دیگه برگشتم!
الان هم رفتم آهنگ گریه کن گریه قشنگهی سیاوش قمیشی رو تو نت گوش کنم، دیدم برای آلبوم روزهای بیخاطرهاشه!
من دیگه حرفی ندارم...
پ.ن: چندلر تو همیشه دوست من میمونی، مخصوصاً بعد اون جلسه که سیگارت رو با هیپنوتیزم ترک کردی 😂❤️🩹
30
اردیبهشت
نور زندگی
- Posted by رخشا غلامی
- 0 comments
یه جمله است که من از یکی از دوستان عزیزم چند بار راجع به خودم شنیدم که خیلی به دلم نشست.
بهم میگفت:
تو اون زمان نورت زیاد شده بود.
من نور آگاهی و بزرگ شدن و تغییر درونیت رو به چشم میدیدم.
چقدر قشنگه این جمله
تو نورت زیاد شده بود...
🤍
18
مرداد
ظهور عشق
- Posted by رخشا غلامی
- 0 comments
/در نهایت،
عشق است که نجات دهنده است./
چند بار این جمله در زمانهای مختلف در سرم میچرخد و تصویر انیمیشن Wall-E زمانی که دست ربات فضایی را گرفته و در زمان غروب آفتاب، عاشقانه نگاهش میکند در ذهنم پررنگ میشود.
بله، در نهایت عشق، نجات دهنده است.
شفادهنده است و آرامشبخش.
در عین حال انگیزه بخش و زیباکنندهی دنیا.
معتقدم انسان عاشق، زیبا میشود.
انسان عاشق، زیبایی میبیند و بس.
سپاسگزارتر از همیشه است و مهربانتر.
انسان همین لحظه است و اکنون.
تونل عشق و حضور در آن و حتی عبور از آن، از انسان، آدم دیگری میسازد.
آدمی که رشد یافته و هرگز به قبل از تجربهی عشق برنمیگردد.
البته که از عشق تعبیرهای فراوان است.
نمیدانم کدام تعبیر و تفیسر و تعریف از آن درست است ولی چیزی که میدانم، تحویلیست که در یک عاشق رخ میدهد که نشان از حضور و زیست یک انسان...